مدرسه علمیه الزهراء گیلان غرب

دعای عظم البلا
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مصاف عقل و عشق

20 آذر 1392 توسط گیلان غرب

 

مصاف عقل و عشق در شخصيّت ممتاز امام خميني(قدس‌سره)


برخي از بزرگان اهل معرفت[1] نيز سخني داشتند كه در لابه‏ لاي آثار آنها به جا مانده است. آنها گفته‏ اند كه آنچه را ديگران جهاد اكبر مي‏ نامند، «جهاد اوسط» است؛ و آنچه را ديگران هجرت كبرا مي‏ پندارند، «هجرت وسطا» است. از آنجا كه آنان مراحل بالاتر را نديده اند، اين مرحله را جهاد اكبر پنداشته اند و چون جلوتر نرفته اند، اين مرتبه را هجرت كبرا دانسته اند. حال، اگر كسي كوچ كند و جلوتر برود، خواهد ديد كه راه همچنان مانده است.
«جهاد اكبر» اين نيست كه انسان بكوشد خوب، عادل و باتقوا باشد، بلكه اين مرحله «جهاد اوسط» است؛ «جهاد اكبر» آن است كه انسان به جايي برسد كه از شرّ «عقل» نجات يابد و از بند «استدلال» و از خطر «برهان» برهد، و به وادي «عشق» پابگذارد.
اگر انسان درصدد اين باشد كه هميشه با فكر كار كند، در جهاد اوسط مانده وگرفتار عقل است و «عاقل» است؛ نه «عارف» و «عاشق» و «محبّ دوست». او هنوز در محور فكر و در مدار عقل به سر مي‏برد، زيرا گرچه توانسته است از گزند جهل رهايي يابد، هنوز نتوانسته است عقل را رام كند. اگر كسي عادل، باتقوا و آدم خوبي شود، به هجرت وسطا موفق شده است؛ نه هجرت كبرا. «هجرت كبرا» آن است كه انسان از مرحله عدل و تقوا بالاتر رود و به مرتبه والاي «محبّت» برسد. انسانِ «محب»، دست و سر را در راه محبوب فدا مي‏كند و هرگز نمي‏گويد كه مثلاً «اين جنگ نابرابر است»، يا «با دست خالي نمي‏توان با طاغوتيان به نبرد پرداخت».

سخن كساني كه در حصار عقل گرفتارند و با برهان و استدلال قدم برمي‏دارند، اين است كه در شرايطي كه هيچ عِدّه و عُدّه‏اي نباشد و دشمن در اوج قدرت باشد، بايد تقيّه كرد و سكون و سكوت را بر جوش و خروش ترجيح داد! امّا هر كه از اين مرحله بگذرد و بگويد «بايد دست و بال «عقل» و فكر را بست، تا «عشق» پرواز كند»، به «جهاد اكبر» رسيده و از «جهاد اوسط» نجات پيدا كرده و به «هجرت كبرا»
رسيده و از هجرت وسطا نجات يافته است، لذا آنچه را ديگران «جهاد اكبر» مي‏ پنداشتند، در نگاه امام راحل «جهاد اوسط» است و آنچه را ديگران هجرت كبرا مي‏ پنداشتند، به نظر ايشان هجرت وسطا خواهد بود.


[1] ـ انوار الحقيقه و اطوار الطريقه و اسرار الشريعه، ص 727 ـ 730.

منبع:

کتابخانه دیجیتال اسراء، بنيان مرصوص امام خميني (رحمة الله علیه)،آ یت الله جوادی عاملی، صفحه 54 ، 55 و 56.


 1 نظر

نفس اماره را مطیع نفس مطمئنه گرداندن

16 آذر 1392 توسط گیلان غرب

 

یکی از توصیه های حضرت امام (رحمة الله علیه) این بود که ما باید نفس اماره را مطیع نفس مطمئنه کنیم. در هر موردی فریب توجیه و مکر نفس اماره را نخورده و خلاف دستورش عمل کنیم. در این صورت، نفس اماره را در طول زمان، رام شده و مطیع نفس مطمئنه می گردد، آن وقت، لیاقتها، معرفتها، توفیقها و کمالات، یکی پس از دیگری نصیب انسان می گردد.


منبع:

. http://www.hawzah.net

 1 نظر

عزم

16 آذر 1392 توسط گیلان غرب

 

حضرت امام (رحمة الله علیه) می فرمودند: انبیاء آمدند که ما را انسان کنند، پس معلوم می شود که ما وقتی به دنیا می آییم، انسان نیستیم و باید با تعالیم انبیاء و بهره گیری از قرآن که کتاب انسان سازی است، انسان بشویم. اول باید نفس و آفات آن را بشناسیم که این قدم اول را «عزم» گویند. اگر عزم را جزم و عازم کوی دوست شوید، جوهر انسانیت در شما رشد می یابد و الاّ در روز قیامت، معلوم نیست به صورت انسان، محشور شوید. جوهره انسان، عزم است و بعد از آن «مشارَطه»، «مراقبه» و «محاسبه»(1) مطرح می شود. سالک، نه تنها در ابتدای راه، بلکه در طول راه نیز محتاج به مشارطه، محاسبه و مراقبه است، حتی در مرحله «وصل» نیز به این مراحل، نیازمند است.


پی نوشت:

1ـ سه اصطلاح در علم اخلاق است، اولی به معنی تعهد گرفتن از اعضاء و جوارح، دومی عبارت از مراقبت مستمر و سومی حسابرسی عملکرد می باشد.


منبع:

http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

یقظه

16 آذر 1392 توسط گیلان غرب

 

حضرت امام قدس سره سفارشات و توصیه هایی به ما داشتند از جمله اینست که:

انسان با فطرت پاک و مصفا به دنیا می آید و به تدریج، قلب او بر اثر گناه، زنگار گرفته و از فطرتش دور می شود. از این رو، حضرت امام در مورد خودسازی، توصیه می کردند که انسان باید به فطرت اولیه خودش برگردد و رفته رفته گناهانش را جبران نموده، زمینه های مناسب برای درک حقیقت را در خود ایجاد نماید. این بیداری و برگشت به فطرت اولیه را در اصطلاح «یقظه» می نامند.

منبع:
http://www.hawzah.ne
t

 نظر دهید »

در درس و بحث و مدرسه ام حاصلی نشد

16 آذر 1392 توسط گیلان غرب

 

ویژگی های عارف

یکی از ویژگیهای عارف، علم و بصیرت اوست. امام امت قدس سره توصیه می کنند که علم بیاموزید تا جاهل نمانید، چون آموختن علم برای مؤمن، فریضه است. مؤمن نمی تواند جاهل باشد، لکن مهم این است که در علم نمانید و بتوانید از آن عبور کنید. اگر در علم ماندید، از خدا دور افتادن به همراه خواهد داشت. اینکه گفته اند: «العلم هو الحجاب الاکبر» اشاره به همین مطلب است. بدین خاطر، امام امت قدس سره در اشعار خود از فلسفه و عرفان، از درس و کلاس، بیزاری جسته و می فرمایند:


این امور، بابی را به روی انسان نمی گشایند و از اینها راهی برای انسان، حاصل نمی گردد.


در درس و بحث و مدرسه ام حاصلی نشد
جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش

منبع:

http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

نگاه ابزاری به علم عرفان

12 آذر 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره)


11
. نگاه ابزاری به علم عرفان


برخی از صاحبان علوم، اولا فقط به علم خود می نگرند و برای علوم دیگر، یا ارزشی نمی نهند و یا بهای کمتری قائلند و ثانیا نگاه ابزاری به آن علم ندارند و به نوعی آن را هدف و همه چیز خود می دانند . امام خمینی قدس سره معتقد بود هر علمی اگر به عنوان هدف تلقی شود، انسان را از مسیر منحرف می کند و چه بسا او را به جهنم روانه کند . امام در این باره می فرماید:
گاهی علم توحید انسان را به جهنم می فرستد . گاهی علم عرفان انسان را به جهنم می رساند . گاهی علم فقه انسان را به جهنم می فرستد . گاهی علم اخلاق انسان را به جهنم می فرستد . با علم درست نمی شود، تزکیه می خواهد . (30)
ابن سینا نکته ای عمیق را در علم آموزی عرفان یادآوری می نماید و می گوید: اگر کسی عرفان را برای عرفان بیاموزد، مشرک است، زیرا دو چیز مورد نظر اوست: یکی خدا و دیگری خود عرفان . (31) و این با غرضی که عارف دنبال می کند، سازگاری ندارد . البته ابزاری بودن هر علمی دارای شدت و ضعف است و باید از این جهت حرمت همه حفظ شود . از باب نمونه، علم فقه، بخشی از خواسته های انسان را تامین می کند و او را از وادی تحیر در مقام عمل نجات می دهد، لذا به اندازه رتبه و منزلت آن علم باید به آن بها داد و نباید علم را منحصر در فقه دانست و یا علم اخلاق و عرفان و فلسفه و علوم دیگر که هرکدام به آن اندازه ای که در ترقی و تعالی انسان نقش دارد، باید مورد توجه قرار گیرد .
حضرت امام قدس سره توجه به ابزاری بودن این علوم را همواره گوشزد می نمود، زیرا اگر چنین نگاهی نسبت به این علوم نباشد و بلکه به عنوان هدف و مطلوب بالذات قرار گیرد، همه رهزن و حجاب خواهد بود . حضرت امام قدس سره در مورد پرهیز از حجاب علم، خصوصا فلسفه، خطاب به بعضی از نزدیکانش، راه نمایی ها و هشدارهایی در قالب شعر دارد که مروری بر آن خالی از لطف نیست:


فاطی که به علم فلسفه می نازد                                  بر علم دگر، به آشکارا تازد
ترسم که در این حجاب اکبر، آخر                             غافل شود و هستی خود را بازد (32)


هر کجا که خدا حضور داشته باشد، نورانیت دارد و هر کجا که غفلت از او جایگزین حضور گردد، ظلمت است، گرچه کلاس درس توحید باشد:


فاطی که فنون فلسفه می خواند                                   از فلسفه فاء و لام و سین می داند
امید من آن است که با نور خدا                                    خود را ز حجاب فلسفه برهاند (33)


و در جای دیگر می فرماید:


فصلی بگشا که وصف رویت باشد                               آغازگر طره مویت باشد
طومار علوم فلسفه در هم پیچ یارا                                نظری که ره به سویت باشد (34)


4 .نتیجه
جاذبه عرفانی یکی از اصیل ترین کشش های درونی و گرایش های فطری و مقدس انسان است که به هیچ رو قابل انکار یا درخور سهل انگاری نیست . این گرایش در دنیای پست مدرن امروز بطور مضاعف تشدید شده است . باید گفت: عرفای گذشته در پاسخ به این ندای درونی، راههایی را ارائه کردند که در عین ارزشمند بودن، نقایص و ضعف های غیر قابل اغماضی داشت . عارف نمایان و عرفان فروشان نیز با سوءاستفاده از تقدس عرفان ناب، خلق خدا را به اشتباه انداختند . امروزه گرایش های عرفانی نه تنها در ایران اسلامی; بلکه در سرتاسر دنیا به صورت گسترده تر به چشم می خورد . چه بسیار بودند و هستند تشنگان معنویت که در این وادی تیه از پا درآمدند و یا حیران بسر می برند .
امام خمینی که احیاگر اسلام ناب - با تمام تعلیمات و آموزش های متعالی اش - بود، با استفاده از معارف مکتب اهل بیت عرفان را نیز در عرصه نظر و عمل از اوهام زدود . او عرفان اصیل اسلامی را زنده کرد و با ارائه عرفان بی پیرایه و خالص، قلب های بسیاری را متوجه این حقیقت نمود . امام به برکت این عرفان زنده و پویا، مردان و زنانی را تربیت کرد که حاضر بودند در راه خدا از همه چیز خود مایه بگذارند .
جامعه انسانی محتاج عرفانی است که آن پیر سفرکرده به ما آموخت . شناساندن این عرفان خصوصا به نسل جوان و معنویت جو و عرضه آن به جهان تشنه معنویت، گامی است در جهت تحقق تمدن بزرگ اسلامی و آشناکردن جهانیان با خدای دلپذیر . والله رئوف بالعباد .


پی نوشت ها
30.امام خمینی: کلمات قصار; پندها و حکمت ها، پیشین، ص 67 .
31.ابن سینا: الاشارات و التبیهات، الجزء الثالث، النمط التاسع، الفصل العشرون .
32.امام خمینی: دیوان امام، پیشین، ص 205 .
33.همان، ص 209 .
34.همان، ص 205 .

منبع:
http://www.hawzah.net

 

 نظر دهید »

برخورد امام با عارف نمایان

02 آذر 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) 10


10. برخورد امام با عارف نمایان


امام رحمه الله با عرفان فروشانی که از گرایش های عرفانی مردم، سوءاستفاده کرده، برای خود بساط و دستگاهی درست می کنند، به شدت مخالفت می فرمود . امام، عارفان قلابی و صوفی نمایانی را که با دور افتادن از تعالیم اهل بیت، مردم را به جای آن که به سوی خدا بخوانند، به سوی خود دعوت می کنند، از دایره عارفان حقیقی خارج می دانست . از این رو می فرماید:
از صوفی ها، صفا ندیدم هرگز زین طایفه من، وفا ندیدم هرگز (27)
سر مخالفت امام با عارف نمایان این بود که آنان مردم را به رکود، جمود و گوشه نشینی ترغیب می کنند، در حالی که نتیجه این تعالیم، چیزی جز ظلم پذیری و قبول سلطه طاغوت و در نتیجه بیرون رفتن از ولایت خدا نیست . اساسا عرفان با ادعا و تظاهر مناسبتی ندارد و برای سلوک معنوی نیازی به کلاه و کشکول و تبرزین نیست . عرفان در متن زندگی جاری است و ارتباطی با این امور ندارد، زیرا حقیقت عرفان عبارت است از خود را ندیدن و در همه حال خدا را دیدن . امام در یکی از سروده هایش می فرماید:
بر فراز دار فریاد اناالحق می زنی مدعی حق طلب! انیت و انا چه شد؟
صوفی صافی اگر هستی بکن این خرقه را دم زدن از خویشتن با بوق و با کرنا چه شد؟ (28)
امام در مبارزه با عرفان منفی به ترویج عرفان حماسی همت می گماشت، چنان که در بعضی از پیام هایشان بسیجیان و رزمندگان اسلام را مورد تمجید قرار می داد: «شما بسیجیان یک شبه راه صد ساله را پیمودید . بسیج شجره طیبه و درخت پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و حلاوت یقین می دهد .» و درباره شهدای راه دین و فضیلت می فرماید: «شهید نظر می کند به وجه الله . شهدا در قهقهه مستانه شان عند ربهم یرزقونند . خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند . شهادت هنر مردان خداست .» امام در عین حال کسانی که بر اهل حق خرده می گرفتند، نیز مورد خطاب قرار می دهد و این شیوه برخورد با عارفان بالله را به هیچ وجه نمی پسندد، زیرا عارفان واقعی راه بیداری دل را به بشریت می نمایانند و بستر حضور در عالم معنا و دریافت فیض را هموار می سازند . از این رو، امام رحمه الله انکار نمودن بزرگان معرفت را مورد مذمت و نکوهش قرار می داد و به خرده گیران می فرمود:
گر اهل نه ای، ز اهل حق خرده مگیر ای مرده، چو خود، زنده دلان مرده مگیر
برخیز از این خواب گران، ای مهجور بیداردلان، خواب گران پرده مگیر (29)


پی نوشت:
27 . امام خمینی: دیوان امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1372ش، ص 217 .
28 . همان، ص 94 .
. 29 همان، ص 216 .

منبع:
http://www.hawzah.net

 

 1 نظر

پیوند حماسه و عرفان

18 آبان 1392 توسط گیلان غرب


 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) 9

. 9 پیوند حماسه و عرفان

روح حماسی به معنای واقعی از دیگر ویژگی های عارفان الهی است . عرفا به واسطه جهت بخشی به قوه غضبی خود، مظهر غضب و خشم الهی در برابر کفر و الحاد و نفاق و پستی و زبونی می شوند و با ارتباط با آن قدرت لایزال و مبدا ازلی و ابدی، هراس و ترسی به خود راه نمی دهند، زیرا برای غیر حق تعالی، قدرتی را معتقد نیستند و با این باور به مقام شهود و حضور نائل شده اند و دست خدا را در همه جا ناظر و حاضر می دیدند . این نکته رمز فهم زیباترین صحنه حماسی عارفان یعنی حماسه عاشوراست که عمیق ترین پیوند حماسه و عرفان را به منصه ظهور رساند و این پیوند جاودانه، آن حقیقت را برای همیشه زنده نگه داشته و در هر زمان برای احقاق حق و ابطال باطل الگو گردید . امام (قدس سره) به شکل عملی همگان را به این باور رساند که تکرار صحنه های حماسی نظیر عاشورا امری ممکن است و اولین قدم آن است که رویارویی با ظلم و ظالمان، با اتکا به قدرت لایزال الهی، امری ممکن و قریب الوقوع خواهد بود .

منبع:

http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

پیوند سیاست و عرفان

15 آبان 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) 8


8 . پیوند سیاست و عرفان

یکی از شاخصه های عرفانی امام، پیوند بین سیاست و عرفان بوده است . در تاریخ اسلام، به جز دوره پربرکت حکومت نبی اکرم صلی الله علیه و آله در مدینه و امیرالمؤمنین و امام حسن علیهما السلام هیچ گاه حکومت به تمام معنای کلمه در دست صالحان قرار نگرفت . محجوریت رهبران الهی و نخبگان و شایستگان از حکومت، اندک اندک این تصور غلط را به وجود آورد که حکومت و سیاست متعلق به بی دین هاست و دین داران از آن گریزانند . تبلیغات حکومت های جائر بر اندیشه جدایی دین از سیاست بیش از پیش دامن زد و شرایطی به وجود آورد که به تعبیر حضرت امام، آخوند سیاسی مساوی با آخوند بی دین شده بود و می رفت که به عنوان یک باور حتی در بین دین داران و روحانیان درآید . امام خمینی قدس سره در چنین وضعیتی نهضت اسلامی را آغاز کرد و در تداوم آن حکومتی بر پایه اسلام بنیان گذاشت و ده سال در مسند حکومت و سیاست، به هدایت و ارشاد جامعه پرداخت . امام قدس سره برخلاف عرفای دیگر که ورود در دنیای سیاست و حضور در متن جامعه را، برای هدایت و تدبیر عموم، با منزلت و شان عرفانی عارفان سازگار نمی یافتند، این حضور را لازم می دانستند، زیرا معتقد بودند در دنیای سیاست، باید آن شوق و انگیزه و عشق و محبت در تمام مراحل اصلاح جامعه حضور یابد و چون توده مردم از ظرفیت های گوناگونی برخوردار هستند، باید آن را تنزل داده تا هر کس به اندازه سعه وجودی و قابلیت خود از آن حقایق برخوردار شود . ایشان با این شیوه توانستند در همه اقشار مردم عارف و اهل دل تربیت کنند .

منبع:
http://www.hawzah.net

 1 نظر

جامعه گرایی عرفان امام

13 آبان 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) 7

7. جامعه گرایی عرفان امام

بسیاری از عارفان بر این باورند که عارف باید اهل عزلت و گوشه گیری باشد و از این طریق جامعه را هدایت کند و آنان را با معارف الهی و شهودی سیراب نماید و عده ای بر این باور بودند که حضور عارفان در صحنه سیاست و اداره امور جامعه، با شان و منزلت آنان سازگاری ندارد، لذا همواره تا آخر عمر خود عزلت را بر چنین حضوری ترجیح می دادند و آن را لازم می دانستند .
امام قدس سره، حضور در جامعه و صرف وقت برای تدبیر امور دنیوی مردم را نه این که دون شان نمی دانستند; بلکه چنین حضوری را برای اصلاح جامعه لازم می دانستند . ایشان بر آن بود که عارف، در ادای تکلیف، کارآمدترین فرد در اصلاح امور جامعه بشری است و قبول ریاست نه تنها با عرفان منافات ندارد; بلکه بی توجهی به آن و دیگر زخارف دنیا در صورتی عملی خواهد بود که در این عرصه ها حاضر شود، اما بی اعتنا به آن باشد، زیرا حقیقت زهد، گریزان بودن از دنیا نیست; بلکه عدم دلبستگی به آن است . امام رحمه الله در عین احترام عمیق به عرفای اسلامی، از اندیشه جدایی عرفان از دنیاوعزلت گزینی آنان شکوه داشت و می فرمود:
اسلام غریب است، از اول غریب بوده و الان هم غریب است . برای این که غریب آن است که نمی شناسند او را . در یک جامعه ای هست او، اما نمی شناسند . همیشه یک ورق را گرفته اند و آن ورق دیگر را حذف کرده اند، یا مخالفت با آن کرده اند . یک مدت زیادی گرفتار عرفا بودیم . اسلام گرفتار عرفا بود، آن ها خدمتشان خوب بود، اما گرفتاری برای این بود که همه چیز را برمی گردانند به آن طرف، هر چه دستشان هر آیه ای دستشان می آمد می رفت آن طرف . مثل تفسیر ملاعبدالرزاق، خوب او مرد بسیار دانشمندی و بافضیلتی است، اما همه قرآن را برمی گردانند به این طرف .

منبع:

http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

عدم تقیّد به منازل عرفا

08 آبان 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (رحمت الله علیه) 6

 

6. عدم تقیّد به منازل عرفا

عارفان در عرفان عملی بر این باورند که باید منزل ها را به ترتیب طی نمود تا به شهود و حضور و حقیقت توحید نائل گشت و چنین سیری یک امر ضروری است . تعداد این منازل را به اختلاف دو، سه، چهار، هفت، هزار و بعضی بیشتر می دانند . خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین صد منزل از این منازل را ذکر کرده است .
آنان بر این باور بودند که طی این منازل باید به ترتیب صورت گیرد، زیرا بدون طی نمودن منزل قبلی، ورود به منزل بعدی امکان پذیر نیست . بی شک چنین تفسیری از منازل عرفانی، راه را بر بسیاری از سالکان می بندد و حضور در میدان عرفان را تنها برای عده ای خاص باز می گذارد . امام قدس سره با عدم تقید و پای بندی به منازلی که عرفا ذکر کرده اند، راه ورود به عرصه عرفان عملی را برای همه اقشار و طبقات باز کردند و به شکلی زیبا و لطیف عرصه حضور را از آن فضای تنگ و محیط بسته به یک فضای باز و فراگیر تبدیل نمودند . به بیانی دیگر، عرفان امام، یک عرفان خالص و بی تکلف و جامع و همه گیر بود .
امام قدس سره اختلاف در تعدد این منازل را اعتباری دانسته، می فرماید:
بدان که برای انسان مقامات و مدارجی است، و به اعتباری او را دارای دو مقام دانند: یکی مقام دنیا و شهادت است و دیگر مقام آخرت و غیب; که یکی ظل رحمان و دیگری ظل رحیم است و به حسب این اعتبار در ظل و مربوب جمیع اسماء ذی ظل و رب و در حیطه دو اسم «رحمان » و «رحیم » واقع است، چنان که جمع فرموده در آیه شریفه «بسم الله الرحمن الرحیم » و عرفا گویند: «ظهر الوجود بسم الله الرحمن الرحیم » و این دو مقام در انسان کامل از ظهور مشیت مطلقه از مکامن غیب احدی تا مقبض هیولی یا مقبض ارض سابع که حجاب انسانیت است، به طریقه عرفای شامخین . . . و به اعتباری دارای سه مقام است: یکی مقام ملک و دنیا و دوم مقام برزخ و سوم مقام عقل و آخرت . . . ; و به اعتباری دارای چهار مقام تواند بود: ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت; و به اعتباری دارای پنج مقام است: شهادت مطلقه و غیب مطلقه و شهادت مضاف و غیب مضاف و مقام کون جامع . . . ; و به اعتباری دارای هفت مقام است، معروف به هفت شهر عشق . . . ; و به اعتبار تفصیلی دارای صد منزل یا هزار منزل است . . . ; همین طور از برای نماز که در بین عبادات سمت جامعیت و عمودیت دارد، این مقام طابق النعل بالنعل است، زیرا که [نماز دربردارنده] جمیع مقامات معنویه انسانیه بحسب سفر معنوی اوست; از منتها النزول عالم ملکی که بیت مظلمه نفس است تا غایة القصوای معراج حقیقی روحانی که وصول به فناءالله است . (26)
از مطالب فوق، چهار نکته استفاده می شود: 1- مقامات و منازل، برای اهل سلوک ضرورت دارد . 2- دائره سیر سالک از ظل و سایه اسم رحمان تا ظل و سایه اسم رحیم است . 3- تفکیک مقامات و منازل به صد یا هزار و یا کمتر وبیشتر، اعتباری است و هرکس از اهل سیر و سلوک را مقامی مختص به خود است . 4- نماز در بین عبادات، جمیع این مقامات معنوی را واجد است و نردبان عروج اهل معرفت است .
نکته مهم این که امام قدس سره همچون سایر عارفان طی منزل را امری ضروری می داند، اما اختلاف آشکاری که بین دو شیوه از طی منزل وجود دارد، این است که عارفان منازل را به آن ترتیب خاص تعیین کرده اند و به همان شیوه، خود و دیگران را به آن ملزم می نمایند، اما امام قدس سره شرط سیر و سلوک و طی منازل و مقامات را رعایت دقیق احکام شریعت می داند و آن الزام عارفان را نمی پسندد و خود را به آن شیوه مقید نکرده است، بلکه مهم آن است که شریعت و احکام آن را همان طور که امین وحی به بشر ابلاغ نموده، مبنای ریاضت و سیر و سلوک خود قرار دهد تا به قلبی سلیم که حقیقت توحید فعلی و عملی است نائل گردد.

پی نوشت:
26 ) امام خمینی: سر الصلوة، پیشین، ص 19- 21 .

منبع:
http://www.hawzah.net


 نظر دهید »

سالک سفرهای چهارگانه

05 آبان 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی(رحمت الله علیه) 5

 

5. سالک سفرهای چهارگانه

عارفان در سیر و سلوک خود از دو مسؤولیت بزرگ سخن می گویند: یکی مربوط به خود و دیگری مربوط به جامعه و هم از این روست که بحث سفرهای چهارگانه را مطرح می کنند . (24) امام قدس سره این سفرها را با بیانی عمیق در آخر کتاب «مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة » ذکر کرده، می فرماید:
این چهار سفر برای هر صاحب شریعت و رسولی باید وجود داشته باشد، گرچه در عین حال مراتب آن ها با یکدیگر فرق می کند . زیرا بعضی از پیامبران که رسولند، مظهر اسم رحمت هستند و این ها در سفر اولشان ظهور اسم «الرحمن » را در همه عالم مشاهده می نمایند و در پایان سفر دوم به دست خواهند آورد که همه چیز در اسم «الرحمن » غرق است، لذا به هنگام بازگشت از این سفر با رحمت و وجود رحمانی به این جهان بازمی گردند و دوره نبوتشان محدود می شود . و به همین صورت است مظاهر دیگر اسماء به حسب اختلافی که در آنان در حضرت علمی نهفته است تا این که به مظهر اسم «الله » می رسد که چنین پیامبر سالکی در پایان سفر اول مشاهده می کند ظهور حق را با همه شؤونش و هیچ شانی از حق تعالی او را از شان دیگر حق مشغول نمی کند و انتهای سفر دومش به این است که همه حقایق را در اسم جامع الهی مستهلک می بیند و حتی خود او نیز در احدیت محض مستهلک می شود، پس با وجود جامع الهی به سوی خلق بازمی گردد در حالی که نبوت ازلی و ابدی و خلافت ظاهری و باطنی را داراست . (25)
آن گاه امام قدس سره می فرماید که این سفرها، حتی سفر چهارم، برای اولیای الهی نیز حاصل می شود، چنان که برای مولا امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش علیهم السلام دست داد . بی تردید بعد از معصومین علیهم السلام هر کس که به آنان مانندتر و محرم تر است، به اندازه سعه وجودی خود می تواند از این سفرها برخوردار باشد و صاحب جلوات حق تعالی گردد و به توحید علمی و عینی نائل شود .
بسیاری از سالکان در دو سفر اول، در حد ظرفیت و قابلیت خود توفیق حضور پیدا می کنند، اما در بهره دهی این حضور و به تعبیر دیگر در سفر سوم و چهارم، توفیق چندانی ندارند . امام خمینی قدس سره در این دو سیر پایانی نیز گوی سبقت را از دیگران ربودند و به حق به زیباترین صورت این منازل را طی کردند . امام قدس سره سفر به سوی خلق و هدایت آنان را به بهترین شکل به پایان رسانده، با نشان دادن جمال الهی، سفره عشق عفیف و محبت الهی را به روی جامعه مشتاق به گرایش های مقدس گستراند و به عواطف انسانی جهت مثبت داد و آنان را از محبت های دروغین رهانید . این همه به برکت شوریدگی و دل بردگی و تابندگی دل نورانی امام رحمه الله بود و حقا امام مصداق کامل این سخن بود که:

عارفی کز نور حق تابنده شد عالمی از نور او پاینده شد
درد و داغش خلق را آرد خروش جمله گیرند پرچم حق را به دوش

پی نوشت ها:
24 ) ر . ک: امام خمینی: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1372ش، ص 210 .
25 ) همان، ص 210 .


http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

جمع بین شریعت و طریقت

04 آبان 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) 4

4. جمع بین شریعت و طریقت


امام خمینی قدس سره از عارفانی است که جدایی بین این دو را هلاکت می داند و بی اعتنایی به ظواهر شریعت را تا انتهای سلوک که جدایی از نشئه ملکی و دنیایی است، جایز نمی شمرد، بلکه خود به عنوان فقیهی صاحب نظر و صاحب فتوا، تحیر و سرگردانی را از مقلدان رفع کرده، راه عملی سلوک را که توجه به واجبات الهی و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات است، فراروی آنان قرار داد .
امام قدس سره درباره توجه به شریعت در رسیدن به منازل و مقامات عرفانی می فرماید:
و بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی شود، مگر آن که ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت، و تا انسان متادب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ یک از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منکشف شود . و پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز متادب به آداب ظاهره خواهد بود و از این جهت، دعوی بعضی باطل است که به ترک ظاهر، علم باطن پیدا شود یا پس از پیدایش آن، به آداب ظاهره احتیاج نباشد و این از جهل گوینده است به مقامات عبادت و مدارج انسانیت . (22)
امام قدس سره در دو کتاب «آداب الصلوة » و «سرالصلوة » به بیانی زیبا، شریعت و طریقت را به یکدیگر پیوند می دهد و حقیقت عرفان را در احکام شریعت جاری می کند و می فرماید:
و محصل مقصود ما از این فصل آن است که نماز، بلکه جمیع عبادات را غیر از این صورت و قشر و مجاز، باطن و لب و حقیقتی است . این از طریق عقل معلوم است و از طریق نقل، شواهد کثیره دارد . (23)
شاید بتوان گفت که فقه، فلسفه و عرفان سه راس یک هرم هستند که بدون آن ها جامعیت در دین فهمی حاصل نخواهد شد . در بین علمای سلف به ندرت افرادی یافت می شوند که چون مرحوم محمد حسین غروی اصفهانی «فقیه الفلاسفه » و «فیلسوف الفقها» لقب گرفته باشند، اما امام راحل قدس سره، به حق صدرنشین این حلقه و جامع منقول، معقول و مشهود است و لقب «فقیه العرفا» و «عارف الفقها» برازنده ایشان است . امام رحمه الله در منصب مرجعیت فقهی و در مقام افتا به عنوان یک فقیه اصولی، مسائل ظاهری مربوط به اعمال را استخراج می کرد اما این برنامه های عبادی غیر از احکام، آدابی دارد که بخشی از آن به عنوان مستحب در کتب فقهی و روایی آمده و بخشی دیگر در کتب اخلاقی ذکر شده است، ولی بخش مهم آن مربوط به اسرار عبادات است که در واقع روح و باطن عبادت می باشد و در حقیقت همین است که با روح و باطن انسان مرتبط بوده و حشر او در قیامت با این باطن خواهد بود .
امام قدس سره به عنوان یک فقیه الهی در رساله عملیه اش کیفیت ظواهر احکام را که شرط اساسی در سلوک عرفانی است، مشخص می کرد و به عنوان یک عالم اخلاقی که متخلق به اخلاق الهی بود، در آثاری چون «آداب الصلوة » ، آداب بعضی از احکام شریعت را تبیین می فرمود و از سویی دیگر به عنوان یک عارف، به اسرار عبادات مانند نماز که نقش عمیق و بسیار مهم و سازنده ای در تکوین شخصیت انسانی را دارد، می پرداخت و با مباحث بسیار عمیق آنچه را که مربوط به سر و روح و جان عبادات است را بازگو می نمود . چنین جمعی آن هم با نظر عمیق و دقیق، نگاهی بنیادین و پایه ای را نسبت به عبادات فراروی سالکان و مؤمنان قرار می دهد .

 

پی نوشت ها:
22. امام خمینی: چهل حدیث، ص 8 .
23. امام خمینی: سرالصلوة، انتشارات پیام آزادی، تهران، 1360ش، ص 7 .


http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

عرفان امام خمینی

03 آبان 1392 توسط گیلان غرب

 

عرفان امام خمینی

امام خمینی بنیانگذار “عرفان متعالی” است، همان گونه که مرحوم ملاصدرا نام فلسفه خویش را حکمت متعالیه نهاد . امام خمینی در آثار عرفانی خود چون شرح دعای سحر، مصباح الهدایة الی الخلافة والولایه و سر الصلاة و … بسیار عمیق و لطیف به شرح یا نقد نگرشهای اهل عرفان می پردازد .
امام تدریس کتب فلسفی و عرفانی را در سال 1347 هجری قمری که بیش از 27 سال نداشت آغاز نمود، ضمنا همزمان با تدریس فلسفه برای افراد شایسته و مورد اعتماد، به طور خصوصی و سری بحثی از علوم عرفان را نیز شروع کرد . (1)
گویا معظم له شاگرد منحصر به فرد آیت الله شاه آبادی بوده اند . (2) به روایت خود حضرت امام خمینی آمده است: “عمده استفاده در علوم معنوی و عرفان نزد مرحوم آقای آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی بوده است … و از مدتها قبل از آمدن آقای بروجردی به قم، عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود . ” (3)
ایشان درباره آیت الله شاه آبادی می گوید: شیخ بزرگوار ما حقا حق حیات روحانی به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش برنمی آیم . (4)
ایشان ریاضیات را به خوبی می دانست . در علوم غریبه همچون جفر، رمل، اسطرلاب مهارت کامل داشت . همچنین به زبان فرانسه تسلط داشت . (5) آن مرحوم علاوه بر مقام علمی و عرفانی، یک مجاهد خستگی ناپذیر و جدی بود و در مسیر مبارزه با رضاخان پهلوی حدود یازده ماه در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شد . (6) در حقیقت وی از عرفان منزوی، عرفان حماسی ساخت .
امام خمینی درباره اولین ملاقات خود با آیت الله شاه آبادی این چنین بیان کرده است:
“مقداری با هم صحبت کردیم و یکی دو تا سوال از مرحوم آقای شاه آبادی بزرگ پرسیدم، وقتی جواب مشروح و کاملی شنیدم، مطلع شدم که ایشان اهل فلسفه و عرفان است . ” (7)
سرانجام پس از گفت و گوی بسیار، حضرت امام، آقای شاه آبادی بزرگ را برای تدریس عرفان راضی می کنند و شرح فصوص الحکم ابن عربی را به مدت شش سال نزد ایشان می خوانند . (8)
حضرت آیت الله سبحانی می گوید: از نظر مسائل عرفانی تحت تاثیر استاد بزرگوارشان مرحوم شاه آبادی بوده اند و نسبت به ایشان خیلی عشق می ورزیدند .
پی نوشت ها:
1. نهضت امام خمینی، ج 1، ص 38
2. مجموعه آثار حکیم صهبا، ص 68 و شرح مقدمه قیصری ، ص 33 .
3. مصاحبه با سید احمد خمینی، فصلنامه حضور، شماره اول، ص 9
4. عارف کامل، ص 25 .
5. سیمای فرزانگان، ص 87 .
6. همان ماخذ، ص 13 .
7. همان ماخذ، 14 .

منبع:
http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

توجه به قرآن صاعد

03 آبان 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) 3


3. توجه به قرآن صاعد


دعاها و مناجات های ماثوره که در حقیقت قرآن صاعد است، نقش بسیار عمیقی را در سازندگی و رشد معنوی انسان ایفا می کند . گرچه توجه به ذکر و ورد در عرفان نظری از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اما در کتب عرفانی مانند فصوص الحکم، مصباح الانس، تمهید القواعد و مانند آن، کمتر به چنین سفارش هایی برخورد می کنیم . برای ورود در فضای دعا و مناجات با حضرت دوست توجه به مناجات های ماثوره از معصومان علیهم السلام ضرورت دارد، زیرا باید ادب سخن گفتن با دوست را از آنان که به مقام وصل و قرب الهی رسیدند، یاد گرفت، و آن بزرگواران در این دعاهای ماثوره شیوه سخن گفتن و نوع درخواست از محبوب حقیقی را به انسان ها می آموزند .
امام خمینی قدس سره در کتب عرفانی خود مانند: شرح دعای سحر و تعلیقه بر فصوص الحکم و در سخنرانی های خود، مکرر از دعا سخن می گفتند . امام در ضرورت توجه به ادعیه می فرماید:
این ادعیه انسان را از این ظلمت بیرون می برد . وقتی که از این ظلمت بیرون رفت، انسانی می شود که برای خدا کار می کند; کار می کند، اما برای خدا، شمشیر می زند برای خدا، مقاتله می کند برای خدا، قیامش برای خداست، نه این است که ادعیه انسان را از این کار بازمی دارد . (17)
چنین نگاهی به دعا که در تمام ابعاد زندگی، نقش مهم خود را می تواند ایفا کند، بسیار کارگشاست . از این رو، فرهنگ دعا و مناجات باید در جامعه ما، خصوصا نسل جوان، عمومی و فراگیر شود تا جامعه از برکات حضور دعا برای اصلاح خود بیشترین بهره را ببرد . امام می فرماید:
در هر صورت ظرایفی در این ادعیه مبارک هست که سابقه ندارد، این ها را توجه بکنید، انسان را این ادعیه می تواند حرکت بدهد . (18) این ادعیه، در ماه مبارک رجب و خصوصا در ماه مبارک شعبان، این ها مقدمه و آرایش است که انسان به حسب قلب خودش می کند، برای این که مهیا شود برود مهمانی، مهمانی خدا . (19)
ایشان نسبت به مناجات شعبانیه که دنیایی از معارف الهی را به بشر تعلیم می دهد و برای اهل معرفت سرچشمه بسیاری از معارف و زیبایی های جمال خداست، عنایت خاصی داشتند و مکرر به خواندن آن سفارش می فرمودند، زیرا بالاترین مرحله سلوک که مقام فنا و برخورداری از عظمت نور الهی است، از مهم ترین دستاوردها و ره آوردهای این مناجات عظیم و جلیل القدر است، به خصوص امام قدس سره با این فراز از مناجات شعبانیه بسیار انس داشت و دیگران را نیز بدان سفارش می کرد: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمة و تصیر ارواحنا معلقة بعز قدسک، الهی واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا» (20); خدایا! کمال دل بستگی به خودت را به من عطا فرما و دیدگان دل ما را با پرتو نورانیت نظرش به سوی تو، نورانی فرما تا دیده دل ها حجاب های نور را بدرد و به معدن عظمت و بزرگی ات برسد و روح های ما را به درگاه عز قدس تو درآویزد . بارالها! مرا از جمله کسانی قرار ده که صدایشان زدی، اجابت کردند و به ایشان نظر کردی، پس در برابر جلال تو مدهوش شده، پس در سر با آنان سخن گفتی و آنان آشکارا برای تو عمل کردند» . امام در مورد این مناجات می فرماید:
مناجات شعبانیه از بزرگ ترین مناجات و عظیم ترین معارف الهی و از بزرگ ترین اموری است که آن هایی که اهلش هستند، می توانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند . (21)

 

پی نوشت ها:

17. امام خمینی: کلمات قصار; پندها و حکمت ها، پیشین، ص 52 .
18. همان .
19. همان .
20. شیخ عباس قمی: پیشین، ص 282 .
21. امام خمینی: کلمات قصار; پندها و حکمت ها، پیشین، ص 52

منبع:

http://www.hawzah.net

 


 نظر دهید »

اولين گام در راه مبارزه با نفس

30 مهر 1392 توسط گیلان غرب

 

امام خمینی (ره):

آقایان باید مراقبه کنند، باید مراقبت کنند خودشان را. از صبح تا عصر باید مراقب خودشان باشند. نفس انسان سرکش است، یک آن از آن غافل بشویم، نعوذ بالله انسان را به کفر میکشد نه به فسق، اگر غافل بشود انسان.

صحیفه امام خمینی (ره) جلد2

 نظر دهید »

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) 2

29 مهر 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره)2

2. توسل به اهل بیت (علیهم السلام)

 

با توجه به آنچه که در بحث تمسک گذشت، توسل و استشفاع از صاحبان آن مقام برای دریافت فیض و سلوک عملی ضروری خواهد بود، زیرا عارف چه در شناخت حضوری و چه در عبادات عملی، بدون مجرای فیض، کار به جایی نخواهد برد . امام صادق علیه السلام در بیانی نورانی می فرماید: «بنا عرف الله و بنا عبد الله و لو لانا ما عرف الله و ما عبد الله » (14) سالک مجذوب یا مجذوب سالک برای وصول به هر مقام معنوی و درک هر اسم از اسمای الهی باید از مظاهر و مجاری آن استمداد جوید . امامان معصوم که معادن کلمات الهی و ارکان توحید الوهیند و از نشانه ها و مقامات الهی برخوردارند، واسطه برخورداری از رحمت رحیمیه و رحمانیه حق تعالی در قوس صعودند، چنان که در قوس نزول واسطه فیض بودند . در دعای رجبیه وارد شده است: «فجعلتهم معادن لکلماتک و ارکانا لتوحیدک و آیاتک و مقاماتک التی لاتعطیل لها فی کل مکان یعرفک بها من عرفک لافرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک فتقها و رتقها بیدک بدءها منک و عودها الیک; (15) خدایا! قرار دادی (اهل بیت) را معادن کلمات و ارکان توحید و آیات و مقامات خویش که در هیچ مکانی تعطیل بردار نیستند . هرکس تو را شناخت، به واسطه معرفت آنان شناخته است، بین تو و آن ها فرق نیست مگر این که آنان بنده و مخلوق تو هستند، از تو آغاز و به سوی تو بازمی گردند».
به همین جهت است که معرفت، محبت و اطاعت از آنان یک وظیفه عمومی و شرط سلوک است . اطاعت از آنان، اطاعت از حضرت حق و معصیت و نافرمانی آنان، معصیت او و دوستی آنان، دوستی با حق متعال و دشمنی با آنان، دشمنی با حضرت ذوالجلال است و این نکته ظریف در زیارت جامعه عنوان شده است: «من والاکم فقد و الی الله من عاداکم فقد عاد الله و من احبکم فقد احب الله و من ابغضکم فقد ابغض الله .» (16)

توسل به حضرات معصومان در تشخیص راه و رسیدن به مقصد که به اصطلاح سیر در قوس صعود است، برای وصول به قرب باری تعالی، امری بسیار بدیهی و روشن است و تمامیت و کمالیت نعمت خدای متعال بر بشریت که در آیه شریفه «الیوم اکملت لکم دینکم » (مائده: 3) مطرح شد، به همین معناست . خدا به واسطه این ولایت است که نعمت و حجت را بر همه و خصوصا سالکان کوی طریقت تمام نموده و راه بهانه را از هر دری بسته است .

امام خمینی قدس سره در مقام توسل به اهل بیت علیه السلام زبانزد خاص و عام بود . حضور شبانگاهی ایشان در حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در ایامی که در نجف اشرف بودند و توسلات مکرر و اشک و سوز در مصائب اهل بیت علیهم السلام خصوصا سیدالعارفین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام و بانوی ولایت حضرت زهرا علیها السلام از بارزترین جلوه های زندگی معنوی امام بود . امام رحمه الله بر این باور بودند که ارتباط با این بزرگواران ضروری است و در جدایی از آنان، انحراف، گمراهی و هلاکت است .

پی نوشت ها:

.14 به وسیله ما اهل بیت، خدا شناخته می گردد و پرستیده می شود و اگر ما نبودیم، خدا نه شناخته می شد و نه عبادت می گردید . ر . ک: محمدباقر مجلسی: بحارالانوار، دار احیاءالتراث العربی، بیروت، 1403ق، ج 26، ص 106، 107 و 247 و ج 23، ص 102
15 . شیخ عباس قمی: مفاتیح الجنان، انتشارا نبوغ، قم، 1374ش، ص 242 .
16 . همان، ص 986 .
http://www.hawzah.net

 نظر دهید »

تمسک به ولایت انسان کامل

28 مهر 1392 توسط گیلان غرب

 

شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) 1

امام رحمه الله از جمله عارفانی است که بعد از معصومین علیهم السلام با جلوه های حضور ربانی خود توانست دنیاهای وسیعی را به روی دین داران و دین باوران بگشاید و حیاتی دیگر به جهان آدمیان بخشد . ایشان در همه عرصه ها با نگاه جامع گرایانه خود، حیات آدمی را معنی دارتر نمود .
امام قدس سره حقایق نهفته ای را که در همه آدمیان وجود دارد آشکار نمود و باورهای کارآمد در حوزه انسانی را حیاتی دیگر بخشید . ایشان مانند آن عارفانی نبود که حضور مدبرانه خود برای اصلاح و تدبیر جامعه را در شان و منزلت خویش ندانند و آن را منافی با سلوک عرفانی، قلمداد کنند; بلکه ایشان برای تکمیل مراحل و مراقبت عرفانی، چنین حضوری را در متن جامعه لازم و ضروری می دانستند . البته چنین مجموعه ای از مقامات و کرامات، بدون توفیق حضرت پروردگار نبوده است . در اینجا نگاهی گذرا به شاخصه های عرفانی امام می اندازیم تا پویایی عرفان حضرت امام قدس سره روشن تر گردد .

. 1 تمسک به ولایت انسان کامل

خدای سبحان مقام ولایت مطلقه را واسطه فیض و افاضه خویش قرار داده است و از طریق آن مقام است که خدای متعال فیوضات و برکات خود را بر همه موجودات و بر انسان ها نازل می فرماید و از آن سو نیز به وساطت ولایت مطلقه است که همه موجودات و از جمله انسان به سوی پرودگار صعود می یابند . به تعبیر دیگر، چه در قوس نزول و چه در قوس صعود، انسان کامل که دارای مقام رفیع ولایت مطلقه است، وساطت می کند .
حامل ولایت مطلقه، خلیفه اعظم حق تعالی است و آدم حقیقی و انسان کبیر می باشد که مسجود سجود ملائکه الهی است . او در حقیقت مخلوق اول حق تعالی است . گاهی از آن به «قلم اعلی » و گاهی به «عقل » و گاهی به «روح اعظم » تعبیر شده است .
در سیر و سلوک عرفانی تمسک به اولیای کامل الهی از ضروریات شمرده می شود و در تمام مراحل سلوک علمی و عملی به واسطه آن ولی مطلق است که انسان عارف و سالک، از عنایت خاص باری تعالی برخوردار می گردد . داشتن این ولایت اصلی ترین رکن در طی مراحل سلوک است، چه این که در روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد شده که اسلام بر پنج رکن بنا نهاده شده: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت که مهم ترین پایه آن، ولایت است . حضرت امام قدس سره در کتاب آداب الصلوة با بیانی دقیق لطایف معنای ولایتی نماز را ذکر کرده اند . ایشان در سر نوشتن کلمات «لا اله الا الله، محمد رسول الله و علی امیرالمؤمنین » بر همه موجودات از عرش اعلی تا انتهای ارضین می فرماید:
نکته عرفانیه آن است که حقیقت خلافت و ولایت ظهور الوهیت است و آن اصل وجود و کمال آن است و هر موجودی که حظی از کمال دارد، از حقیقت الوهیت و ظهور آن که حقیقت خلافت و ولایت است، حظی دارد و لطیفه الهیه در سرتاسر کائنات از عوالم غیب تا منتهای عالم شهادت بر ناصیه همه ثبت است و آن لطیفه الهیه حقیقت، «وجود منبسط » و «نفس الرحمن » و «حق مخلوق به » است که بعینه باطن خلافت ختمیه و ولایت مطلقه علویه است و از این جهت است که شیخ عارف شاه آبادی (دام ظله) می فرمود که شهادت به ولایت در شهادت به رسالت نهفته است، زیرا که ولایت، باطن رسالت است و نویسنده گوید که در شهادت به الوهیت شهادتین منطوی است جمعا و در شهادت به رسالت آن دو شهادت نیز منطوی است، چنانچه در شهادت به ولایت آن دو شهادت دیگر منطوی است . 1
با عنایت به حضور علمی و عینی حضرات معصومین که حاملان واقعی آن ولایت مطلقه اند، ضرورت تمسک به آنان در سیر و سلوک علمی و عملی نیز روشن خواهد گردید . امام خمینی قدس سره از جمله عارفان کم نظیری است که در شناخت مصادیق کمل خلیفه اعظم که هم اکنون در وجود مقدس امام زمان علیه السلام متبلور است، راه صواب را به درستی و کمال شناختند و بر همان اساس طی طریق نموده و در تمام مراحل به آن مجرای اصلی فیض توجه عمیق داشته است، چه این که از کلمات آن عارف بزرگ استفاده می شود . 2

منبع:

1.امام خمینی آداب الصلاه، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران 1378ش، ص 141.
2.سیمای معصومین علیهم السلام در اندیشه امام خمینی قدس سره، تبیان، دفتر دوازدهم، مؤسسه تنظیم و نشر و آثار امام، تهران، 1378ش .

 نظر دهید »

کرامات و بشارت های امام خمینی (ره)

28 مهر 1392 توسط گیلان غرب

کرامات و بشارت های امام خمینی (ره)

 

مگر حضرت بقيةالله به من خلاف ميفرمايد؟! شاه بايد برود.

مرحوم حجت الاسلام سيد محمد کوثري (ره)( روضه خوان مراسم های امام خمینی) نقل مينمايد: يک روز من در منزل آقاي آيت الله فاضل لنکراني، از استادان حوزه علميه قم بودم و يکي از فضلاي مشهد آنجا بودند. ايشان به نقل از يکي از دوستانشان نقل کردند که در نجف اشرف در خدمت امام بوديم و صحبت از ايران به ميان آمد. من گفتم اين چه فرمايشهايي است که در مورد بيرون کردن شاه از ايران ميفرماييد؟ يک مستأجر را نميشود از خانه بيرون کرد، آن وقت شما ميخواهيد شاه را از مملکت بيرون کنيد؟ امام سکوت کردند. من فکر کردم شايد عرض مرا نشنيده اند. سخنم را تکرار کردم.
امام برآشفتند و فرمودند: فلاني چه ميگويي؟ مگر حضرت بقيةالله صلوات الله عليه به من (نستجيربالله) خلاف ميفرمايد؟! شاه بايد برود.
و همان هم شد و شاه از مملکت بيرون رفت. ميبينم که ايشان چنين پيوندي با حضرت بقيةالله (عج) داشتند.
برای اطلاع بیشترمراجعه کنید: فصلنامه انتظار ، ش14، ص5.

 

***

 

ايرانيان حکومت اسلامي را تداوم ميدهند؛ آنگاه حضرت مهدي (عج) ظهور خواهند کرد

مرحوم حجت الاسلام محمد دشتي ميگويد:در روزهاي بسيار سخت و اندوه باري که حضرت امام خميني (ره) از عراق بيرون رفتند و کويت با اقامت امام موافقت نکرد و همه عاشقان نگران بودند که امام به کجا ميرود و چرا يک ميليارد مسلمان آن چنان وابسته و خود فروخته اند که قدرت پناه دادن به يک رهبر اسلامي را ندارند، يکي از علماي عارف و اهل بصيرت و مکاشفه به منزل قبلي امام خدمت آيت الله پسنديده (ره) برادر بزرگ امام آمد و فرمود: نگران نباشيد، آسيبي به آقاي خميني نميرسد و ايشان وارد ايران شده، حکومت اسلامي تشکيل ميدهد و تا سالها آن را شخصاً اداره ميفرمايد و پس از ايشان تا سالها، ايرانيان حکومت اسلامي را تداوم ميدهند؛ آنگاه حضرت مهدي (عج) ظهور خواهند کرد.

برای اطلاع بیشتر: فصلنامه مشرق موعود ، ش 8 ، سرمقاله

 

***

 

حکومت اسلامي تشکيل ميدهيم و پرچم را به صاحب پرچم ميسپاريم

آقاي علي محمد بشارتي ـ وزير پيشين کشور ـ نقل ميکرد که: در تابستان سال 1358، هنگامي که مسؤول اطلاعات سپاه بودم، گزارشي داشتيم که: آقاي … در مشهد گفته است: “من بالاخره عليه امام اعلام جنگ ميکنم.”
من خدمت امام رسيدم و ضمن ارائه گزارش، خبر مذکور را هم گفتم. ايشان سرش پايين بود و گوش ميداد، اين جمله را که گفتم سر بلند کرد و فرمود:
“اينها چه ميگويند، پيروزي ما را خدا تضمين کرده است. ما موفق ميشويم، در اينجا حکومت اسلامي تشکيل ميدهيم و پرچم را به صاحب پرچم ميسپاريم” .
پرسيدم: خودتان؟ امام سکوت کردند و جواب ندادند .
محمد دشتي، آينده و آينده سازان، ص 105.

***

 

فرزند آیت الله شاه آبادی (استاد عرفان امام خمینی) نقل می کنند: قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ایران آشوب و جنگ است، به ویژه در خوزستان. سر تمام نخل های خرما یا قطع شده بود یا سوخته بود. در این جنگ، یکی ازنزدیکان من شهید شده بود و این جنگ که خیلی طولانی شده بود، فرماندهی اش را حضرت سید الشهداء علیه السلام بر عهده داشتند که با پیروزی ایران تمام شد… و از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، خواب را برایشان تعریف کرد و ایشان گفتند: یک نکته به تو می گویم که تا زمانی که زنده ام جایی بیان نشود. روزی در قم، آیت اللّه شاه آبادی مسیر حرکت را بیان کرد و فرمود که: «تو انقلاب خواهی کرد و پیروز هم می شوید و جنگی در خوزستان برایتان رخ می دهد که یکی از اقوام ما نیز در آن جنگ به شهادت نایل خواهد شد.» سپس فرمود: «حالا البته زود است، تا آن زمانی که این مسیر شروع شود، زود است، امّا می رسد» و همان وقایع اتفاق افتاد.

آدرس :
http://www.hawzah.net/hawzah


 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مدرسه علمیه الزهراء گیلان غرب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • شناخت بهایت
  • فاطمیه
  • کتابشناسی
  • شهدا
  • رهبرم سیدعلی
  • مهدویت
  • وهابیت
  • پاورپوینتهای زیبا و جذادب
  • عشق بازی ...
  • فراخوان مسابقات
  • زن گوهر آفرینش
  • طب اسلامی
  • انتخابات ریاست جمهوری92
  • وضعیت سفید نیست.
  • صهیونیزم؛ دشمن نامرئی جهان
  • شکر منعم
  • جاهلستان
  • پاورپوینتهای آثار شهید مطهری
  • عرفان واقعی
  • داستانهای عارفانه در آثار علامه حسن زاده
  • امام موسی صدر
  • کوثر ایران
  • امام رئوف
  • تلنگر
  • خاطرات تبلیغ
  • حضرت امام خمینی(ره)
  • ذکر ایام
  • خلوت دل
  • کرامات
  • پاسخ به شبهات عاشورا
  • خلاقیت های رزمندگان
  • اخبار
  • برکات تلاوت آیت الکرسی
  • نظر دانشمندان غیر مسلمان در باره قیام امام حسین(ع)
  • دانشنامه عاشورا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
اوقات شرعی

مدرسه علمیه الزهراء گیلان غرب

کد صلوات شمار برای وبلاگ
Susa Web Tools
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس