سالک سفرهای چهارگانه
شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی(رحمت الله علیه) 5
5. سالک سفرهای چهارگانه
عارفان در سیر و سلوک خود از دو مسؤولیت بزرگ سخن می گویند: یکی مربوط به خود و دیگری مربوط به جامعه و هم از این روست که بحث سفرهای چهارگانه را مطرح می کنند . (24) امام قدس سره این سفرها را با بیانی عمیق در آخر کتاب «مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة » ذکر کرده، می فرماید:
این چهار سفر برای هر صاحب شریعت و رسولی باید وجود داشته باشد، گرچه در عین حال مراتب آن ها با یکدیگر فرق می کند . زیرا بعضی از پیامبران که رسولند، مظهر اسم رحمت هستند و این ها در سفر اولشان ظهور اسم «الرحمن » را در همه عالم مشاهده می نمایند و در پایان سفر دوم به دست خواهند آورد که همه چیز در اسم «الرحمن » غرق است، لذا به هنگام بازگشت از این سفر با رحمت و وجود رحمانی به این جهان بازمی گردند و دوره نبوتشان محدود می شود . و به همین صورت است مظاهر دیگر اسماء به حسب اختلافی که در آنان در حضرت علمی نهفته است تا این که به مظهر اسم «الله » می رسد که چنین پیامبر سالکی در پایان سفر اول مشاهده می کند ظهور حق را با همه شؤونش و هیچ شانی از حق تعالی او را از شان دیگر حق مشغول نمی کند و انتهای سفر دومش به این است که همه حقایق را در اسم جامع الهی مستهلک می بیند و حتی خود او نیز در احدیت محض مستهلک می شود، پس با وجود جامع الهی به سوی خلق بازمی گردد در حالی که نبوت ازلی و ابدی و خلافت ظاهری و باطنی را داراست . (25)
آن گاه امام قدس سره می فرماید که این سفرها، حتی سفر چهارم، برای اولیای الهی نیز حاصل می شود، چنان که برای مولا امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش علیهم السلام دست داد . بی تردید بعد از معصومین علیهم السلام هر کس که به آنان مانندتر و محرم تر است، به اندازه سعه وجودی خود می تواند از این سفرها برخوردار باشد و صاحب جلوات حق تعالی گردد و به توحید علمی و عینی نائل شود .
بسیاری از سالکان در دو سفر اول، در حد ظرفیت و قابلیت خود توفیق حضور پیدا می کنند، اما در بهره دهی این حضور و به تعبیر دیگر در سفر سوم و چهارم، توفیق چندانی ندارند . امام خمینی قدس سره در این دو سیر پایانی نیز گوی سبقت را از دیگران ربودند و به حق به زیباترین صورت این منازل را طی کردند . امام قدس سره سفر به سوی خلق و هدایت آنان را به بهترین شکل به پایان رسانده، با نشان دادن جمال الهی، سفره عشق عفیف و محبت الهی را به روی جامعه مشتاق به گرایش های مقدس گستراند و به عواطف انسانی جهت مثبت داد و آنان را از محبت های دروغین رهانید . این همه به برکت شوریدگی و دل بردگی و تابندگی دل نورانی امام رحمه الله بود و حقا امام مصداق کامل این سخن بود که:
عارفی کز نور حق تابنده شد عالمی از نور او پاینده شد
درد و داغش خلق را آرد خروش جمله گیرند پرچم حق را به دوش
پی نوشت ها:
24 ) ر . ک: امام خمینی: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1372ش، ص 210 .
25 ) همان، ص 210 .