جامعه گرایی عرفان امام
شاخصه های عرفان از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) 7
7. جامعه گرایی عرفان امام
بسیاری از عارفان بر این باورند که عارف باید اهل عزلت و گوشه گیری باشد و از این طریق جامعه را هدایت کند و آنان را با معارف الهی و شهودی سیراب نماید و عده ای بر این باور بودند که حضور عارفان در صحنه سیاست و اداره امور جامعه، با شان و منزلت آنان سازگاری ندارد، لذا همواره تا آخر عمر خود عزلت را بر چنین حضوری ترجیح می دادند و آن را لازم می دانستند .
امام قدس سره، حضور در جامعه و صرف وقت برای تدبیر امور دنیوی مردم را نه این که دون شان نمی دانستند; بلکه چنین حضوری را برای اصلاح جامعه لازم می دانستند . ایشان بر آن بود که عارف، در ادای تکلیف، کارآمدترین فرد در اصلاح امور جامعه بشری است و قبول ریاست نه تنها با عرفان منافات ندارد; بلکه بی توجهی به آن و دیگر زخارف دنیا در صورتی عملی خواهد بود که در این عرصه ها حاضر شود، اما بی اعتنا به آن باشد، زیرا حقیقت زهد، گریزان بودن از دنیا نیست; بلکه عدم دلبستگی به آن است . امام رحمه الله در عین احترام عمیق به عرفای اسلامی، از اندیشه جدایی عرفان از دنیاوعزلت گزینی آنان شکوه داشت و می فرمود:
اسلام غریب است، از اول غریب بوده و الان هم غریب است . برای این که غریب آن است که نمی شناسند او را . در یک جامعه ای هست او، اما نمی شناسند . همیشه یک ورق را گرفته اند و آن ورق دیگر را حذف کرده اند، یا مخالفت با آن کرده اند . یک مدت زیادی گرفتار عرفا بودیم . اسلام گرفتار عرفا بود، آن ها خدمتشان خوب بود، اما گرفتاری برای این بود که همه چیز را برمی گردانند به آن طرف، هر چه دستشان هر آیه ای دستشان می آمد می رفت آن طرف . مثل تفسیر ملاعبدالرزاق، خوب او مرد بسیار دانشمندی و بافضیلتی است، اما همه قرآن را برمی گردانند به این طرف .
منبع: