قرب حسي
قرب حسي
مفهوم قرب مثل بسياري از مفاهيمي كه در محاوراتمان به كار ميبريم، ابتدا براي مصاديق جسماني وضع شده است. زيرا ادراكهاي ما به وسيله قواي طبيعي انجام ميگيرد و مفاهيمي كه به كار ميبريم منشأ و خاستگاه اوليه اش مفاهيم طبيعي است. بعد كم كم اين قدرت را پيدا ميكنيم كه اين معاني را تجريد كنيم تا معناي لطيفتر و پاكتري به دست آوريم كه قابل اطلاق بر غير ماديات و غير طبيعيات هم باشد و بلاخره قابل اطلاق بر خداي متعال باشد. خود اينكه انسان بتواند چنين كاري را انجام بدهد يك قدرت الهي است تا بتواند اين نوع مفاهيم را از دركهاي حسي و طبيعي تجريد كند. مفهوم قرب از شايعترين مفاهيمي است كه در اسلام و اديان وجود دارد. حتي ادياني كه منشأ الهي نداشتهاند اين مفاهيم را به كار ميبردند. مشركان دربارهي پرستش بتها ميگفتند: «ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفي»؛(. زمر / 3.) ما بتها را پرستش ميكنيم تا آنها ما را به خدا نزديك؛ كنند. حالا اين قرب يعني چه؟ معناي نزديك خدا شدن، چيست؟ بدون شك اين مفهوم هم مثل همهي مفاهيم ديگر، در ابتدا از حسيات ناشي ميشود. دو چيز را كه از حيث فاصله با هم مقايسه ميكنيم، وقتي فاصله شان كم است، ميگوييم به هم نزديك هستند و وقتي فاصله شان زياد است ميگوييم، از هم دورند. اين مفهوم را در مورد زمان هم به كار ميبريم.
گزيده اي از سخنان حضرت آية اللّه علامه مصباح يزدي(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبري در تاريخ 09/08/86
منبع: