شیر زنان گیلان غرب در دفاع مقدس
زنان منطقه گیلانغرب با توجه به درگیری شدید این منطقه در روزهای جنگ، چگونه پذیرای شرایط سخت جنگی بودند؟
در منطقه گیلان غرب زنان بسیاری بعد از درگیری عراق با ایران و پذیرش شرایط جنگی در منطقه حضور مدافعانه خود را اثبات کردند، نمونه بارز این زنان خانم مریم مرادپور می باشد. ایشان در گیلان غرب منزلی داشتند که پذیرای رزمندگان بود و با وجود اینکه شهر از حالت مسکونی خودش خارج شده بود او حاضر به ترک خانه اش نشد و خانه او به عنوان خانه رزمندگان شناخته می شد. این زن رزمنده در آن زمان درست مثل یک مادر در کنار بچه های جنگ بود و رزمنده ها زمانی که می خواستند به مرخصی بروند ابتدا به دیدار این مادر می رفتند و سپس عازم خانه های خود می شدندمریم مرادپور زمانی که شهر زیر آتش هوایی و زمینی دشمن بود هرگز به دنبال جایی برای فرار از این آتش نمی گشت؛ البته این رشادت ها زمانی بیشتر خودش را نشان می دهد که متوجه می شویم دو فرزند ایشان در خط مقدم حاضر بودند و او به واسطه رزمندگان جویای احوال فرزندانش می شد تا اینکه یک زمان به همین واسطه متوجه شهادت هر دو فرزند شد و درست از همان زمان تمام رزمنگان را به جای فرزندان خود می دانست.
نمونه دیگر از شیر زنان گیلان غرب دختری شجاع به نام نصرت لطیفی است که نه پدر و مادرش به رحمت خدا رفته بودند. و تنها نقطه اتکایش برادرش حسین بود، که او هم در جبهه ها به سر می برد. این دختر دلاور با لباس رزم و کلاه خود در ایام جنگ برای خدمت به رزمندگان منطقه کردستان که نوعی خاص از جنگ را تجربه می کردند تا خط مقدم پیش می رفت و آذوقه به رزمندگان می رساند و هنگام برگشت لباس های دلاوران ما را برای شستشو به عقب می آورد تا بهانه ای برای دفعه بعد حضور و دیدار و مراقبت از برادرش در خط داشته باشد.
وقتی حسین می خواست به پشت جبهه و به خانه بازگردد با این پاسخ مواجه می شد که؛ جبهه و جنگ در راه اسلام زن و مرد ندارد. اما وقتی برادرش حسین بر اثر انفجار مین در منطقه بان سیران در جبهه به شهادت می رسد. مدتی در سنگرهای این منطقه جای خالی برادرش را پرکرد و در همان جا مدتها نگهبانی می داد و ذکر یا زهرا(س) همیشه بر لبانش جاری بود و بارها مشاهده شد که شب ها در سنگر برادر به در و دل با تنها عضو خانواده اش که به شهادت رسیده بود می پرداخت این زن به عنوان یک دختر کلهر بسیجی در سال های 60 و 61 در بان سیران مشهور بود تا اینکه دو سال بعد از برادر و حضور در جبهه ها بیمار شد و به رحمت خدا رفت.
از دیگر شیرزنان این منطقه، فرنگیس حیدرپور است، که بعد از به شهادت رسیدن 8نفر از اعضاء خانواده اش و البته مشاهده جنایات عراق در منطقه، انزجار عجیب از رژیم بعث در دل داشت؛ روزی به خاطر حمله نیرو های بعثی به همراه پدرش به کوه های اطراف پناه برد دوتن از نیروهای بعثی رادر میان کوه ها مشاهده کرد او توانست با کمک پدرش یکی از آن ها را با تبر کشته و دیگری را به اسارت خود درآورد.
اما اگر از حضور زنان در جنگ بگوییم و یادی از زنان عشایر کلهر نکنیم حق مطلب را ادا نکرده ایم این زنان سیاه چادرهای خود را در آن زمان در نزدیکی محل استقرار رزمندگان می زدند و از این راه برای رزمندگان نان، غذا و هیزم تهیه می کردند.
این زنان کلهر در منطقه قبل از هرچیز با شرایط سخت جنگ و آتش دشمن کنار آمده و به تقویت روحیه رزمندگان کمک می کردند.
فریده اردشیری و فاطمه علی مردی