داستان زن صائبي
داستان زن صائبی
عالم فرزانه حضرت آيت الله العظمي حاج سيد محمد حسيني شيرازي در کتاب عاشورا روز تجديد اسلام معجزهاي از آقا امام حسين عليهالسلام نقل ميکند که ايشان فرمودند: در شهر کربلا با صائبيهاي بحثهاي فراواني داشتم و عدهاي از آنان نيز دين مبين اسلام را اختيار کردند و از آنان حکايتهاي فراواني شنيدهام و اين داستان از آن جمله است. يک زن صائبي در شب عاشورا به يکي از مجالس سرور شهيدان حضرت امام حسين بن علي عليهالسلام که در همسايگي آنها بر پا بود ميرود و براي دختر خود به عنوان تبرک مقداري برنج درخواست ميکند و از صاحب منزل ميخواهد که اين موضوع را براي کسي تعريف نکند، چون اين کار نزد صائبيها بسيار ناخوشايند بوده و جرم به حساب ميآمد و اگر اين امر افشا ميشد احيانا به کشته شدن او مي انجاميد. بعد از گذشت يک سال با روي باز و چهرهي خندان به صاحب مجلس ميگويد: به برکت مجلس امام حسين عليهالسلام، دخترم بعد از 13 سال حامله شد و خداوند فرزندي به او عنايت کرده است که نامش را حسين گذاشتيم و به اين وسيله تمام آن خانواده دين اسلام را پذيرفتند. ( زندگاني سيدالشهدا عليهالسلام، ص 97. )
منبع: کرامات حسينيه و عباسيه ؛ موسي رمضانيپور نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان صفحات 64 و 65