خلاصه گوئي قرآن در بيان حوادث
خلاصه گوئي قرآن در بيان حوادث در کلام رهبری
قرآن در بيان حوادث تاريخي هم حوادث را تقطيع ميكند و حتي همهي واقعيت را لازم نميداند بگويد، لذا آن قسمتهاي لازم را ميگويد. فرضاً در قضيه حضرت سليمان كه وقتي ديد هدهد غايب است، ميگويد: لاعذبنه عذاباً شديدا و لاذبحنه اوليأتيني بسلطان مبين (نمل - 21) ديگر نميگويد بعد از اينكه حضرت ديد هدهد نيست خبر آوردند كه هدهد آمد و بعد نشست و سلام كرد و حضرت جواب دادند، درست ميرسد به آن جاي مورد احتياج و در بيان قرآن شما ميبينيد هدهد آنجا حاضر است و ميگويد رفتم شهري را كشف كردم بنام سبأ و داستان مهمي را از سبأ براي تو آوردم. آن نقطهي مورد احتياج را بيان ميكند بدون هيچ حشو و زوايدي، حتي در بيان حقايق هم آن حقايقي را كه به گفتن آنها احتياجي نيست بيان نميكند و يك نكتهي ديگر همان است كه هفتهي قبل گفتم عميق بودن و تمام نشدني قرآن است كه وقتي نگاه ميكنيد 300 - 400 صفحه كتاب ايت و هر صفحهاي مثلاً 20 سطر دارد، هر سطري يا هرچند سطر يك آيه است، يعني از لحاظ كميت محدود است اما وقتي انسان ميرود و غور ميكند، ميبيند واقعاً تمام نميشود. خدا ميداند كه من چقدر تأسف ميخورم كه چرا شما خواهران و برادران عزيز با بيان و زبان قرآن آشنا نيستيد، تا اين احساسي را كه من دارم شما هم داشته باشيد؟ هركسي با درون قرآن آشنا باشد و در قرآن تدبر كند همين احساس را خواهد داشت، حتي آن كساني كه با زبان قرآن آشنا نيستند و از روي ترجمه يك چيزك سايه روشني بدست ميآورند، آنها هم وقتي تدبر ميكنند تمام نميشود و انسان هرچه فكر كند ميبيند بحرلايفني است كه هرچه در آن فرو ميرود به عمق آن نميرسد و اين واقعاً اعجاز قرآن است كه ممكن نيست انسان به عمق آن برسد يعني خود بنده هم كوچكتر از آن هستم كه بتوانم تصورش را بكنم، حتي عارفان بالله و علماي بزرگ و ائمههدي عليهم السلام هم همين حرف را ميزنند و ميگويند هر چه غور ميكنيم ميبينيم عمق آن پايان ندارد و با توجه به اين خصوصيات است كه قرآن ميفرمايد: فان لم تفعلوا و لن تفعلوا پس اگر مثل قرآن و سورهاي از قرآن نياورديد كه هرگز نخواهيد هم توانست آورد ـ پس برحذر باشيد از آن آتشي كه آتشگيرهي آن آدمي و سنگ است.
leader.ir