بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
فتنه باب و بهاء از توطئه های مهمی است که از اواسط دوره قاجاریه با هدف آسیب رساندن به اسلام و خصوصا تشیع از سوی کانون های استعماری طراحی شد.هدف طراحان این فتنه،تلاش برای شکستن کیان و اقتدار ملی ایرانیان که از زمان صفویان حول محور تشیع پدید آمده و منافع قدرت های استکباری و استعماری را تهدید می کرد،بود. نخستین گروه های خارجی و عناصری که با هدف استعماری پا به سرزمین ایران گذاشتند،جامه ایران را جامعه ای یکدست در سایه اتحاد عقیدتی و باورهای اسلامی یافتند.و پس از سالها مطالعه و رایزنی به این نتیجه رسیدند که برای نفوذ در این جامعه،چاره ای جز ایجاد اختلاف در عقاید دینی مردم و تقسیم این رودخانه درخشان به جویبار های کوچک و کم رمق ندارند.بر این اساس دولت انگلستان به عنوان قدرت طراز اول و مسلط استعماری آن روزگار،برای نفوذ در سرزمین های اسلامی به ویژه ایران،وجه هنگفتی در نظر می گیرد. در کنسول گری های انگلیس در شهرهای ایران،عراق و بین النهرین، به ویژه در شهر های مذهبی شعبه ویژه امور دینی و اوقاف آغاز به کار کرد.در این شعبه های نوبنیاد چندین کارشناس امور دینی عضو وزارت مستعمرات انگلستان(که به زبان های فارسی و عربی تسلط کامل داشتند)مشغول به کار گردیدند.اینان اطلاعات فراوانی پیرامون ادیان و مذاهب داشتند و در هر شهر با بودجه مخصوصی که دولت انگلستان در اختیار آنان قرارداده بود،در فعالیت های مذهبی و اسلامی مردم اخلال می کردند.یکی از محورهای عمده تلاش های کار گزاران استعماری و دبیران شعبه ادیان و وزارت مستعمرات و نیمه مستعمرات و مستملکات دولت انگلستان،پیدا کردن،تشویق و پشتیبانی و حمایت از مدعیان مهدویت (به عنوان یکی از اصول اعتقادی شیعه)با هدف ایجاد چند دستگی در میان مسلمین بود.این نکته قابل تعمق است که تنها در فاصله زمانی پنجاه سال چندین مدعی مهدویت در سرزمین های اسلامی پیدا شدند که به شهادت اسناد و مدارک تاریخی که همگی و بدون استثنا از حمایت دولت انگلستان برخوردار بودند. اگر بخواهیم تصویری جامع وگویا از فرقه ضاله بهائیت(که یکی از مدعیان مهدویت است) داشته باشیم،لازم است ریشه پیداش بهائیت را مورد بررسی قرار دهیم.در حقیقت بهائیت زاییده بابیگری است و بابیگری از کشفیه،و کشفیه هم فرزند ناخلف شیخیگری است.قهراً برای پی بردن به واقعیت بهایی گری باید ریشه و دامنه هایی را که درآن متولد شده و پرورش یافته است، بشناسیم.
شیخیه:
مؤسس فرقه شیخیه،شیخ احمد احسایی است.شیخ احمد فرزند زین الدین بن ابراهیم بن صفر بن راغب بن رمضان در سال1160ﻫ.ق در قریه ای به نام مطیرفی از قراء احساء یا(لهسا)متولد شد.اجداد شیخ احمد از سنی های متعصب بودند.شیخ احمد دارای حافظه قوی بود به طوری که قبل از 5سالگی یادگیری قرآن را تمام کرد.وی بعضی از علوم و معارف را تحصیل نمود بی آنکه برای او شفای قلبی حاصل شود.گفته شده که وی سفرهای زیادی به بلاد مختلف داشته،خصوصا شهرهایی که دارای حوزه علمیه بوده و علمای بزرگ در آن زندگی می کردند.او برای آزمایش علما در محافل دروس آنها شرکت می کرد.شیخ احمد احسایی در اوایل امر به تقوا،زهد و ورع توصیف شده است و لذا بعضی او را مدح کرده اند اما با بیان اعتقادات غلو آمیزش، انحراف او مشخص گشت.بدین سبب علما به تکفیر وی حکم دادند.به هر حال شیخ در 57 سالگی از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد.
کشفیه:
سید کاظم رشتی فرزند سید قاسم رشتی گیلانی حائری،ایرانی الاصل بود و در سال1212ﻫ.ق متولد شد.وی یکی از شاگردان شیخ احمد احسایی بود که در کلاس او شرکت و عقاید وی را ترویج می داد.سید کاظم در21سالگی به کربلا رفت و تا آخر عمر آنجا ماند و عقیده شیخ را ترویج می کرد.بعد از وفات شیخ،او به دلیل داشتن جرأت زیادی در اظهار عقاید سلف خود به عنوان رئیس انتخاب شد.او بر عقاید سلف خود،اوهامی جدید افزود و ادعاهایی شبیه به کشف داشت.شاید به همین خاطر به آنها کشفیه می گویند.وی20سال رئیس فرقه بود و می گفت:ما فقط شیعه کامل هستیم.سید کاظم درباره حضرت مهدی(عج)می گفت:او در بین شماست و گاهی می گفت آقا می آید و به خاطر همین افکار یکی از شاگردانش بارزش به نام علی محمد باب ادعا کرد که من باب امام زمان هستم و بعد ادعا کرد که خود مهدی هستم.مردم هم دور او را گرفتند و زیر بنای بابیت شکل گرفت.سید کاظم در سال1259ﻫ.ق در گذشت.
بابیه:
سید علی محمد شیرازی در محرم1235ﻫ.ق در شهر شیراز متولد شد. خواندن و نوشتن را به شیوه معمول در شیراز آغاز کرد و بعد از مرگ پدرش به بندر بوشهر رفت و تحت کفالت دایی اش قرار گرفت و مدتی را نزد یک مکتب دار از پیروان فرقه شیخیه به کار آموختن پرداخت.بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی با هدف تکمیل معلومات خود،سفری هم به عراق می رود و در کلاس درس سید کاظم رشتی حضور می یابد.بعد از مرگ سید کاظم رشتی،سید علی محمد شیرازی به تشویق یهودیان خود را جانشین سید کاظم و پس از آن باب امام زمان می خواند.او به همین اکتفا نکرد و حتی بعدها هم ادعای پیامبری می کرد که این ادعاها باعث شد تا علما حکم قتل او را صادر کنند و علی محمد به همراه یکی از پیروانش در27شعبان ساله1266ﻫ.ق در تبریز تیر باران شد.
بهائیه:بهاء الله کیست؟
میرزا حسینعلی نوری(بهاء الله)در سال1233ﻫ.ق در تهران به دنیا آمد.پدرش میرزا عباس به کار منشیگری و حسابداری و معلمی در خانه شاهزادگان و اشراف روزگار اشتغال داشت و حسینعلی خواندن و نوشتن را نزد پدر آموخت. با پیدایش سید علی محمد شیرازی (باب)حسینعلی با پیروی بابیگری کم کم از سران مهم فرقه بابیه می شود.پس از آغاز پادشاهی ناصر الدین شاه،میرزا تقی خان امیر کبیر حسینعلی را به عراق تبعید کرد.او پس از عزل و قتل ناجوانمردانه امیر کبیر و در ایام صدرات میرزا آقا خان نوری به ایران بازگشت و در راس یک گروه برنامه ای را برای ترور ناصر الدین شاه طراحی کرد که ناکام ماند و پس از این ماجرا شاه او را به زندان انداخت.ناصر الدین شاه سرانجام میرزا حسینعلی نوری را آزاد و به عراق تبعید می کند.به دنبال تبعید میرزا حسینعلی،برادر بزرگش میرزا یحیی صبح ازل هم خود را به عراق رساند و کم کم اجتماعی از بابیان را در عراق ایجاد کردند که مهمترین هدفشان آزار و اذیت شیعیان بود.سرانجام رفتار غیر انسانی بابی ها موجب می شود تا در سال1280 ﻫ.ق دولت عثمانی آنان را به استانبول تبعید نماید.در آغاز این سفر تبعید،میرزا حسینعلی داعیه خویش را آشکار می سازد و ادعای«من یظهره اللهی»می کند و می گوید:آنکس که منتظر او هستید،من هستم.و به این ترتیب ادعای مهدویت نمود و با این ادعا بین بابی ها ایجاد اختلاف کرد.اختلاف در شهر ادرنه(شهری در ترکیه)بالا گرفت و به چند دستگی کشید.به این صورت که گروهی جانب برادر بزرگتر یعنی میرزا یحیی صبح ازل را گرفتند و ازلی نام گرفتند و گروهی دیگر ادعای میرزا حسینعلی را پذیرفتند و بهایی نامیده شدند.پس از اینکه کار درگیری و اختلاف بابیان به کشت و کشتار رسید،میرزا یحیی صبح ازل را به جزیره قبرس و میرزا حسینعلی نوری را به قلعه عکا در خاک فلسطین تبعید کردند.
الوهیت
میرزا حسینعلی پس از ادعای پیامبری مدعی الوهیت می شود و خود را خداوند و خالق جهان می شمارد.به چند نمونه از نوشته های بهاء الله درباره ادعای الوهیتش نگاه می کنیم.او هنگامی که در زندان عکا گرفتار بود،چنین نگاشت:بشنو آنچه را که وحی می شود از مصدر بلا بر زمین غم و اندوه از سدره قضا بر ما به اینکه نیست خدایی جز من زندانی یکتا.اینگونه امر کرد پروردگارت زمانی که بود زندانی در خراب ترین شهرها.سر انجام میرزا حسینعلی نوری پس از24سال زندگی در شهر عکا در روز دوم ذیقعده1309 ﻫ.ق مرد و در همان شهر دفن شد که هم اکنون قبر او قبله بهائیان است.
جانشین بهاء الله
پس از میرزا حسینعلی پسر ارشدش به نام عباس با عنوان عبد البهاء تا سال1300ﻫ.ش رهبری فرقه ضاله بهائیت را در دست داشت.وی در ابتدا وابسته به روسیه تزاری بود و این باعث ایجاد اولین معبد و مشرق الاذکار آنها در شهر عشق آباد شد.عبد البهاء تا سال1917م در پناه روس های تزاری بود و پس از آن خود را به دامان انگلیسی ها انداخت به طوری که انگلیسی ها به او نشان عالی«پهلوانی»اعطا کردند و به خاطر خدماتش به دولت انگلیس به وی لقب«سر»بخشیدند. او تلاش زیادی در راه گسترش این فرقه استعماری به کار برد و مبلغینی را به نقاط مختلف جهان از جمله آمریکا فرستاد و در نهایت در سال1300ﻫ.ش مرد و او را در عکا واقع در فلسطین اشغالی دفن کردند.
سومین رهبر بهائیان
عباس افندی هنگام مرگ فرزند پسر نداشت.پس از مرگ او رهبری بهائیان به نوه دختری او که شوقی افندی نام داشت رسید.نقش اساسی شوقی در تاریخ بهائیه،توسعه تشکیلات اداری و جهانی این آیین بود و این فرایند به ویژه در دهه شصت میلادی در اروپا و آمریکا سرعت بیشتری گرفت و ساختمان معبد های قاره ای بهائی موسوم به«مشرق الاذکار»به اتمام رسید.تشکیلات بهائیان که شوقی افندی به آن«نظم اداری امر الله»نام داد،زیر نظر مرکز اداری و روحانی بهائیان واقع در شهر حیفا(در فلسطین اشغالی)که به«بیت العدل اعظم الهی»موسوم است اداره می گردد. در زمان حیات شوقی افندی رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی تاسیس شد و شوقی از تاسیس این رژیم حمایت کرد و مراتب دوستی بهائیان را نسبت به این رژیم اعلام کرد.توجه فرقه ضاله بهائیت به اسرائیل و صهیونیسم تا حدی است که شوقی یکی از مهمترین وظایف شورای بین المللی بهائیان را رابطه با دولت اسرائیل قلمداد می کند. شوقی افندی نیز در سال1336 مرد.
آیین ها و باورهای بهائیان
نوشته های سید علی محمد باب،میرزا حسینعلی بهاء الله و عبد البهاء وتا حدی نیز شوقی افندی از نظر بهائیان مقدس است.اما دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسینعلی نوری است که نزد بهائیان از اهمیت خاصی برخوردار است. تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز گشته و بر نوزده ماه،در هر ماه به نوزده روز تقسیم می شود و چهار روز(در سالهای کبیسه پنج روز)باقیمانده که موسوم به ایام«هاء»است به عنوان ایام شکر گزاری و جشن تعیین شده است.بهائیان در الگوهای اساسی صورتی اسلامی دارند و موظف به نماز روزانه،روزه به مدت نوزده روز(در آخرین ماه سال)و زیارت یکی از اماکن مقدسه ایشان شامل منزل سید علی محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلی در بغدادند.بهائیان همچنین به حضور در ضیافات موظفند که هر نوزده روز یکبار تشکیل می گردد.در آیین بهائی نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مضر به سلامت منع شده و رضایت والدین عروس و داماد در ازدواج ضروری شمرده شده است.فرزندان دختر به کلی از ارث محرومند.حج بیت بر رجال است.جایز نبودن مِهر برای اهل شهر بیش از نود و پنج مثقال طلا و برای اهل ده بیش از نود و پنج مثقال نقره.در آیین بهائیت از برخی اعمال زشت چون زنا کردن،به وسیله جزا دادن و واریز پول به بیت العدل جلوگیری می شود به این صورت که بر هر زانی و زانیه دیه مسلمه را به بیت العدل بدهد و آن نه مثقال طلاست.بهائیان ازدواج با همه محارم را جز با زن پدر جایز می شمارند.در این آیین مومیایی کردن جسد ممنوع نیست اما نامطلوب دانسته می شودو محل دفن باید از محل فوت یک ساعت دور باشد.نماز میت فقط برای افراد بالغ خوانده می شود.نشانه و نماد بهائیت ستاره ای پنج گوشه است اما روی انگشتر،سنگ قبر و…این ستاره نه گوشه است.
رابطه بهائیان و آمریکا
فرقه بهائیت که در ابتدا از سوی انگلستان در ایران طراحی شد در سده اخیر،با کاهش قدرت انگلیس در منطقه خاورمیانه و نفوذ و پیشرفت سریع آمریکا،به جانب آمریکا روی آورد وسران بهائیت به آمریکا گرایش پیدا کردند. آمریکا نیز از این فرقه ضاله به طور کامل حمایت می کند و رؤسای جمهور آمریکا همواره از هواداران ای ن فرقه بوده اند.در همین رابطه در سالهای اخیر در مجلس سنای آمریکا،پنج مصوبه در حمایت از این فرقه به تصویب رسیده است.برخی از کشورهای اروپایی و آمریکایی اقدام به چاپ و انتشار یک سری تمبر با نام معرفی ادیان الهی کردند که یکی از تمبرها به فرقه بهائیت اختصاص دارد و این نشانگر تلاش و شگردهای مختلف استکبار برای ترویج فرقه بهائیت و مقابله با آیین مقدس اسلام است.
بهائیت در آخر الزمان
دویست سال پیش اگرچه مسلمانان در برابر جعل فرقه هایی مثل وهابیت و بهائیت حساس بودند و موضع می گرفتند اما از کارکرد اصلی آنان غافل و بی خبر بودند.نقشه اصلی این دو جریان در قرن بیست و یک نمودار می شود. اولی در دل اهل تسنن و دومی در دل شیعه خانه امام زمان(عج)نقش آفرینی می کنند.نکته قابل توجه آنست که هر دو گروه،آسیاب بنی اسرائیل را می چرخانند.همانان که در طول تاریخ دشمن اصلی اسلام،مسلمانان حقیقی و اهل ولایت بوده اند،در حالی که هر دو برای پدران خود یعنی یهود و غرب نه تنها خطری ندارند بلکه یاری رسان هم هستند.نه تنها از سوی آنان یک ریگ به سوی اسرائیل پرتاب نشده بلکه همه امکاناتشان هم به آن سو رفته است.این روزها تلاش زیادی صرف پذیرش این دو فرقه دست ساز غرب و یهود به عنوان دو جریان اصیل اسلامی می شود و حتی کسانی به دلیل نا آشنایی با تاریخ ومذاهب و عمل استعمار،زمینه های جاگیر شدن وتثبیت این دو جریان فرقه ای را در کشور فراهم می آورند.بهائیت جهانی این تصور را به ایجاد کرده بود که ایران همان ارض موعود است که باید نصیب بهائیان شود.اتحاد و اتفاق صهیونیست ها،وهابیان و بهائیان،در سیاه نمایی ایران و نقش ایران و ایجاد بحران های منطقه ای قابل مطالعه جدی است و هشداری برای ما در این موقعیت می باشد.از جمله برنامه های در حال اجرای این جریانات فرقه ای موارد ذیل می باشد:
1- فشار بر جماعت شیعیان از طریق ارعاب و وادار کردن آنها به مهاجرت اجباری
2- تصرف مناطق مهم اقتصادی به کمک پول های باد آورده وهابیون عربستان صعودی
3- گسیل هواداران به مناطق مهم و جاگیر ساختن آنها برای ایجاد جزایر امن
4-تحت فشار قرار دادن دولت های مستقل از طریق تبلیغات رسانه ای و عملیات انتحاری
5 - تاسیس پایگاه های به ظاهر مذهبی مانند مساجد در منطق مهم مرکزی و مراکز استان ها و شهرستان های بزرگ
6- انتشار شبهات فرهنگی و مذهبی در میان جوانان و خانواده ها از طریق رسانه ها،سایت ها،فیلم ها،کتاب ها و ….
مقابله با این دسیسه ها هوشیاری و مصونیت بخشیدن به مردم در برابر آثار و سخنان مردان و زنان به ظاهر سیاسی که همه منافع خویش را در بحران سازی می شناسند،می خواهد.
باشد تا خداوند این سرزمین و مردم مارا از این همه دسیسه در امان نگه دارد.
نوشته شده توسط: فاطمه علی مردی و زهرا شنوا